سالها هم صحبتم بودی و هم رازم نبودی

سالها هم صحبتم بودی و هم رازم نبودی

باتو عمری هم قفس بودم هم آوازم نبودی

باغ بودم بی خبر از من گذشتی گل نچیدی

دل به آواز تو بستم نغمه پردازم نبودی

بر سر بامت نشستم دانه شوقم ندادی

خواستم تا پر گشایم بال پروازم نبودی

رازها در سینه پنهان کردم و باکس نگفتم

خواستم آن را با تو گویم محرم رازم نبودی

سوز دل در پرده گفتم ره به آوازم نبودی

ساز یکرنگی زدم دلدار دم سازم نبودی

روز تنهایی به چشمت شعله مهری ندیدم

در شب ظلمانی من پرتو اندازم نبودی

بود امید همدم آغاز و انجامم تو باشی

فکر انجامم نکردی یار آغازم نبودی

رسول مرادی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد