من،عاشقِ دردِ تمنّایِ توام یار
وز بویِ تو مست،در تکاپویِ توام یار
آیا خبری گیری؟ ازین عاشقِ سرمست
که منِ دینه ی خون دل،در هیاهویِ توام یار
صد بار طناب بگسستم،دگر بار گرفتم
که منِ مجنون،حیران،در پیِ مویِ توام یار
بگذار نفسی چاق کنم،در بَر و رویت
که منِ بلبل خوش رقص،ز هر سویِ توام یار
گر درونِ سینه ی باد،عطرِ مشکینی فزون است
این عطر که برد هوش ز شهر،بویِ توام یار
یاور ابراهیم نتاج
بابت حسن توجهتون و برگزیدن یکی از اشعار بنده برای وبلاگتون صمیمانه سپاسگزارم.
موفق و پیروز باشید.
ارادتمند و دوستدار شما یاور ابراهیم نتاج
سلامت باشید وقلم تان مان شاعر بزرگوار...
دلتان شاد