تنها و غریبآرام و رامزخم خوردهومعصومپناهگرفته درسایهیامندرخت تنتگنجشک مسافرترسیدهازدانههایدامگوش می کندموسیقی نگاه تو راو می اندیشدکه ایا لانه کنددر زمستان پر بهار تومریم نقدی