آمدنت بهر چه بـود ؟

آمدنت بهر چه بـود ؟
تو که بارِ سفرت بستـه‌ ای
بغضِ غریبانه‌ات از بهر چیـست؟
تو که از بودنِ من خستـه‌ ای
.
من به راکِ چوبی‌ام نشـسته‌ ام
تو به محمِلـی چرا نشـسته‌ ای؟
هوس سفر نبود، دلِ تنگِ من زِ تو...

کمرِ عشق مرا
تو به رفتنت چرا شکسته ای؟

به تماشای خودت تو مرا نشانـده‌ ای
و خودت کجا روی ؟
که به رَختِ صورتی تو بر آن کجـاوه ای
.
.
.
( من در اکرانِ جنون نشـسته ام
تو به حجله ات بِرِس
نقش فرهٰاد برایم ، تو خودت نوشتـه ای )

آرش خزاعی فریمانی، میرزا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد