تو از جنس لطیف نمنم زیبای بارانی
تو محصول طراوت، شبنم گلهای بُستانی
تو لبخند حبابِ بارش آرام این فصلی
که با شور و ظرافت در میان ابر، پنهانی
کنار پنجره عکس تو جا مانده تماشا کن
به گرمی در خیالم با ترنّم شعر میخوانی
تمام شب میان آسمانِ سبزِ احساسم
شبیه جلوهی ماهِ شبِ پاییز میمانی
به هردم در شبستانِ نگاهت غرق در شوقم
فدای رنگ چشمانت نمیدانم که میدانی
فقط یک نقطه از این شهر را دل دوست میدارد
همانجایی که گفتی تا ابد با عشق میمانی
دلم پَر میکشد تا آسمانِ خاطرات تو
هوای آشیان دل، نفسهای منی، جانی
ببین در کوچه باغ طبعِ من یادت چهها کرده
ولی ای لاله، خود بالاتر از هر شعر و دیوانی
علیرضا حضرتی عینی