نرم درگرمای آغوشت مراماوا بده

نرم درگرمای آغوشت مراماوا بده
در میان دست های مهربانت جا بده

کمتراز رفتن سخن درگوش چشمانم بگو
پای دل را با حضورت سیرتی بینا بده

آرزوی هر جوان خوشبختی و آرامش است
در مسیر آشنایی عشق را معنا بده

سرخوشم از اینکه بادل هم نوایی میکنی
ناله های خفته در پژواک را آوا بده

کوچ وقتی میکند مرغ خیالم سوی تو
یک نفس در آشیانت گوشه ای سکنا بده

شوره زار سینه ی سودایی ام را زنده کن
بر سپاهان نگاهم شور پابرجا بده

کشتی تنهایی ام را دور کن ازباد ِتند
رونقی بر پهنه ی چشمم در آن پهنا بده

بر جهانم که گرفتاراست بر بی سروری
جایگاهی زیر سرو و سایه ی افرا بده

چشم امیدم به دستت بسته دل را ،ردمکن
هرچه امروزم میسر نیست پس، فردا بده

دست "شیدا "را گره زن بازهم بر دامنت
بر دل مجنون پسندش دولت لیلا بده


قدرت الله شیرجزی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد