به هر سویی نگه کردم، تو را دیدم

به هر سویی نگه کردم، تو را دیدم
میان ظلمت شب، آشنا دیدم
دلِ من با تو آرامش گرفت آخر
ز طوفان می گذشتم، ناخدا دیدم
نهان بودی، ولی هر جا نظر کردم
درون لحظه‌هایم آشنا دیدم
تو را در هر نگاهِ خسته‌ی بی‌کس
تو را در های‌های بی‌صدا دیدم
تو بودی در نسیم و در سکوتی گرم
تو را در قطره‌های اشک، "ما" دیدم
تو بودی روشنی‌بخش دلِ تنها
تو را در چشم هر صبحِ دعا دیدم
نسیمِ نام تو افتاد بر جانم
شکوفه زد دل و بوی وفا دیدم
تو بودی آن امیدی در دلِ تارم
که در لبخندِ شب‌ها روشنا دیدم


سید رضا آقازاده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد