دگر با دیگران کاری نداری
خرت از پل گذشت و تو سواری
دل مرا غمنامه تنهایی و دل
تو سرمست گلی در نوبهاری
همه در سوگ یاران در نشستند
تو را چون شد که در گشت و گذاری
تو دل مشغول پرواز پرستو
من و اندوه و رنج و بیقراری
کجا بوده چنین رسمی به گیتی
بگویندت کُلَه تو سر بیاری
فروغ قاسمی