باز جمعه شد و در انتظارت نشسته امدرب خانه جارو زدم به امید دیدارت نشسته امدرست است که رو سیه حقیر و گنه کارماما به انتظار بزرگی نشسته اماگر یک نظر لحظه ای به من نگاه کنیدگر دردی و حاجتی نمی ماند که رواکنی اعظم آلاله