از چی میترسی ؟از جای پاهات رو برف ؟میترسی بفهمن کجا بودی و کجا میری ؟نترس ، صبح که آفتاب بزنههمه برفها آب میشن همه جای پاها پاک میشن از جای پاهات رو دل ها بترس گرمای آفتاب که چیزی نیست گرمای جهنم هم نمیتونه پاکشون کنهروزبه معین