از زمانی که دیدمت مجنونت شدم

از زمانی که دیدمت مجنونت شدم
عاشق و دلسوخته ی رخ زیبایت شدم
عشق تو مرا بیمار و پر دردم کرد
آه که عشق تو را چه میتوان توصیف کرد؟
هیچ کس عشق را نمیتواند معنا کند
عشق تنها فعلی یست که میتواند ویران کند
زمانی که دیدمت دین و دنیا را از یاد بردم
نشناختم خویش را چون از عشق تو مردم
هر بار تنها میشم از درد نبودنت هزاران با ر میمیرم و باز میمیرم
تنها با نوشتن چند بیت نو زنده میشوم .

گویند خدا کسی را گیرد بهتر از آن را به تو میدهد
اما بهتر از او نه در این دنیا و نه در آن دنیا نیست
این عشق چیست که همه عالم دیوانه ی اوست
این درد بی درمان چیست که عالم همه دیوانه ی اوست ...

سید امیر حسینی سید تاج الدینی