میزند هر دَم دلم فریاد عشق
می نشیند گوشهای بایاد عشق
طفلکی دل اهل این حرفا نبود
عاقبت شد طعمه ی صیّاد عشق
عشق بر دل پادشاهی میکند
می کُشد,شیرین و هم فرهاد عشق
عاشق و معشوق در این قیل و قال
می شوند قربانی غمباد عشق
طی شود چون برق و باد ایّام عشق
عاقلان کی میشوند دلشاد عشق
عاشقی دریای خون است و جنون
کار مجنون است این بیداد عشق
محمود عابدی