از رؤیا تا بیداری
فاصله فقط
یک ' تو ' ست
پرویز صادقی
چه زیباست گیسوان بافته اَت
میان معرکه ی ایل و تبار شعرهایم
که اینگونه دلم مو به مو
در بند و اسیر عطر گُل های رُزِ
روسری اَت شده؛
و با سُرخی شکوفه های انار لب هایت
قافیه را باخته ام
لا به لای غزل های خُمار پلک
و مژگان چشمان سیاهت
همچون دیدار شمس و مولانا
در این آتشی که بر جانم انداخته ای!
مرتضی سنجری
دوست دارم بنشینیم
و حرف های قشنگ قشنگ بزنیم.
چای بنوشیم.
اصلا دلم می خواهد وسط همین شعر ببوسمت.
"حال اکنون ما خوب است "
گیرم کسی بیاید و بپرسد،
+ آقا کمکی از من بر می آید
با که حرف می زنید؟!
پوریا_نبی_پور
حواستان به رگ خوابتان باشد
دست نااهلش نیوفتد
که دمار از روزگارتان در میآورد.
حمیدرضا_عبداللهی