صدای
پاهای دلم را می شنوی؟
خسته اند و بی رمق
خودت را نشان بده...!
فروغ_گودرزی
سری داریم،بی سامان
که دور از هرچه خوبی ها
در این تاریکی مطلق،که تنهاییاست،
می رنجد.
حسین قلیزاده
رنگی نگاهش
پس از سالیانی غمبار
سراب چشمهی امید بود
و گرمی صدایش
جوانهی طلوع سپید
که اغواگرانه بر من تاخت از پی تاخت!
چه میدانست این دل
که آتشفشان خفته را
به نوایی سنگ میزند
و فورانش را از دور
به تماشا مینشیند
ودوباره باخت از پی باخت!
مجید مصطفوی
آونگ شده ام به جان دقایق
نه توان صعود دارم
و نه جرات سقوط
معلق و بی هدف
آویخته از طناب زندگی
و هر دم
در انتطار دستی که
قطع کند
این اتصال را
ساغر روحانی فر