بهانه ها تو را میخوانند
رنگ چشمان زیبایت
حسرت دستهای گرمت
زندگی بهانه توست
کنار رود
پناه دشت
درختهای چنار
بهانه نبودنت
لبخندها بهانه تو را دارد
اشکها بهانه تو را دارد
غمها بهانه تو را دارد
بهانه شادی نگاه به تو
بهانه غم فراق تو
یحیی بهرامی باباحیدری
نام سرد من بر دهان تو
یاد تلخ تو در قلب من!
از کجا فروپاشیدند
گلهای سرخ ساعت
که دستهای من
در آبِ گریهها سوختند
و طلای مخمور دهان تو
از حلقهی بوسه بازایستاد؟
چگونه سر درآوردند موشها
از میان پیغامهای آبی ما
و چگونه کبک عشق
سر فرو برد
در برف قلب تو؟
آه!
یاد تلخ من در قلب تو و
نام سرد تو بر دهان من!
حسین صداقتی
باز مانده ی
نسل سوخته ام
نمی رویم
باهزار دستِ امید
تو نسل کدامین دهه ای؟
صیدنظرلطفی
آهسته قدم بردار
در بیشه زار تنهایی
اینجا تهی است
از من بودن
اینجا
همش تویی
مرتضی حاجی آقاجانی