به زِلِ آفتاب زُل ونَفْساش هایهای! -خاطرِ خرامینشترِ بُغضی هم؛که کاش، دیگ بودمیبه بازارِ مسگرانبکوبیدن بر گداختِ دلم.میم. پَروَری