تو که نیستی من همیشه خوابم
شب فرود می آید
ماه می تابد
ستاره لب مرز آسمان
زمین را می پاید
و در هنگام سیاهی بلند
سرزده ناگه سحری می آید
سر به سر صبح دگری میزارد
صبح می تابد
همه اضلاع جهان بیدارند
تو که نیستی
ناگهانی در خواب
قطره اشکی می آید
سعید رضا علایی