به سراغم اگر آمدی

به سراغم اگر آمدی
تنهایی ام را در آغوش بگیر
که سینه ام سراسر دریا بود
و چشمانم لبالب پائیز
مثل پنجره ای که دردهایش را
فقط گُلدان ها دیده بودند؛
هر قطره ای که می بارید
فوج قوهای عاشقِ درون نگاهم
از غمی کهنه می مُردند
و همه ی عاشقان رهسپار می شدند
به جاده ای که خطوط پشت لب هایت را
باتلاق احاطه کرده بود,
ترسم از این بود که
نمی دانستم کدام زمستان سرد
همچون رهگذر از قلاب انگشتانت
عبور خواهد کرد
که اینگونه جیب های خالی
منتظر دستانت بودند!


مرتضی سنجری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد