با لشکر موهات نشستی سر راهم
هنگامه ی جنگ است فراخوانده ی شاهم
می ترسم از آن شیوه ی فرماندهی تو
باگوشه ی چشمت مده بر باد سپاهم
فریاد زدم در همه جا خوب شنیدی؟!
《من لال شوم از تو به غیر از تو بخواهم》
لبخند زنان در همه جا عطر تو پیچید
ای یوسف کنعانی افتاده به چاهم...
در حسرت دیدار تو جان می دهم و باز
با یاد تو خشکید به در شوق نگاهم
لطفآ به غزل هام بیا سر زده یک بار
با لشکر موهات نشستی سر راهم؟!
مهدی فرجی