درزمستان خیال من

بگذار پاییــــــــز برود
یادش کولاک می کند
درزمستان خیال من

صیدنظرلطفی

به چشم من ِ بی تاب نمی گویم آن دوست

به چشم من ِ بی تاب
نمی گویم آن دوست
که در قفس ِ چوبی عشق
تماشا می کند
مارا
به نگاهش می کشد
جای ِ پای
زیبایی چشم ها را
که چشم ببندیم
به راه ِ خورشید
نگاهش کنیم
زیر چشمی

و دست ِ آخر
دم نزنیم
بسادگی ...!!!


محبوبه برونی

نزار امشبم با ی بغض سر بشه

نزار امشبم با ی بغض سر بشه
بزن زیر گریه چشات تر بشه
بزار چشماتو خیلی اروم رو هم
بزن زیر گریه سبک شی یکم
ی امشب غرورو بزارش کنار
اگ ابری هستی با لذت ببار
هنوزم اگ عاشقش هستی ک
نریز غصه هاتو تو قلبت دیگه

غرورت نزار ک خستت کنه
اگ نیس باید دل شکستت کنه
نمیتونی پنهون کنی داغونی
نمیتونی یادش نباشیییی به این اسونی
هنوز عاشقیو دوسش داری تو
نشونش بده اشکای جاریتو

رضا شیری