شنیدم مصرعی شیوا
که شیرین بود مضمونش!
منم مجنون آن لیلا که
صدلیلاست مجنونش!
غم عشق تورانازم،
چنان درسینه رخت افکند
که غم های دگررا کرد
از این خانه بیرونش
فریدون_مشیرى
من تماشای تو می کردم و غافل بودم
کز تماشای تو خلقی به تماشای منند
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
و چنان محو که یکدم مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو بقدر مژه بر هم زدنی
هوشنگ ابتهاج
عشق را
همان اندازه می توانی پنهان کنی
که سرفه را...
تون هرمانز
گیسو به هم بریزو
جهانی ز هم بپاش!
معشوقه بودن است و
«بریز و بپاش» ها
حسین زحمتکش