خاطرات ات را به سر دارم و تنها میروم
آتش عشقت به جانم بی محابا میروم
خشت خشت دل تو خانه ابلیس شده
کرده گمراه عشقت اینک تا ثریا میروم
باده ی لب های تو کهنه شراب ارغوان
این شراب کهنه را لاجرعه بالا میروم
شرح حالم در کمند زلف تو پیچیده شد
گر ببری عشق من از دار دنیا میروم
برق چشمانت مرا سوزانده و خاکسترم
میوزد طوفان عشقت بی سر و پا میروم
محمد خوش بین