تورا صدا دانممیان رقص پر تبسم آبز لای پیچش رودکنار پچ پچ گندمکه از طلای حضورش وضو بگیرمت هرروزتورا میان غزلهایممیان آن همه شعلهشبی نه به ناچاریکه از سر شیداییچو آتشی که نخواهد سوختببینمت از دور...محبوبه محمدی