صبح امیّد شروع هیجان خواهد شد

صبح امیّد شروع هیجان خواهد شد
و نگاهت سبب قوت جان خواهد شد

تا تو هستی نفس و عشق ودل من یک عمر
دوستت دارمِِ من ، ورد زبان خواهد شد

بی تو میمیرم و با خاطره می‌پیوندم
تو نباشی دل تنگم نگران خواهد شد

می‌رسد روز وصال من و هنگام قرار
هرچه میخواستی از عشق همان خواهد شد

خون دل خوردم و تقدیر مرا با خود برد
به جهانی که جهان گذران خواهد شد

عمر ما میگذرد فرصت چندانی نیست
آدم آماده ی رفتن ز جهان خواهد شد

وقت رفتن  اثر شعر مرا خواهی دید
طبع شعرم غزل روح و روان خواهد شد


بهزاد غدیری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد