شرم از سحابی نگاهت چه زیبا می درخشد
و حس تو دیباچه ی شعر نیمایی است
همواره می فروزد شمع نجابت تو
ومن در خوان اصالت تو میزبانم
آشیانه آرامش ساخته قلمرو هوایت مرا
وقتی به نقاشی نم، در افق چشمانت خیره می شوم
در امواج سلاله نفسهایت شمیمی پنهان حس میکنم
که با طلوع خنده از رز صورتی می تراود
و شب فرا میرسد تولد ماه را نظاره می کنم
فرهان احمدیان