نفس نفس
هوا را قورت میدهم
تا خستگی این روزها
چهره ام را ذغالی نکند
امروز به حوایی خودم شک کردم
به خوردن سیب سرخ
به عشق
به آدم
به تمام ثانیه هایی
که برای بودن جان دادم
من حوا آفریده شدم
اما مرد زندگی میکنم
از سپیده دم تا خواب آفتاب
نبرد از پس نبرد
من در ویرانه گی های شهر آبادم
رهگذری شده ام مات
در خاطرم حوایی نیست
گاهی بالش خوابم
در بغض هایم اشک فرو می برد
و شمع به شمع
نور می بخشد به تاریکی ام
آری
این روزها خسته ام
دیگر شاپرک ها را نمی شناسم
صدای قناری ها نم باران دارد
دریا
جنگل
حتی بابونه های زاگرس
حوا بی قرار است
برای ثانیه ای زیستن ...
آزیتا صدیقی مهر
به یقین ضعیف ترین حافظه
متعلق به من است
که حتی نام خود را به یاد ندارم
ولی تو هیچ گاه
ذرهای شک نکن
تمام مغز من پر از خیال تو است
که این گونه خود را فراموش کرده ام
تو نیستی
و سلول به سلول تن من
تو را فریاد میزند
تویی که هیچ گاه
قصد برگشت نداری
رقیه جنگی زهی
دیگر از حال منش غمزده هوشیار مپرس
غرق دریا شده ام سرزده هوشیار مپرس
گریه های من از آن دوری رخسار تو بود
رخ مپوشان تو دلا در زده هوشیار مپرس
ساده بودم تو بدان عشق تو یادم دادند
اینهمه هستی من شرمزده هوشیار مپرس
یاد پاییزم و این گردش آبان خوش است
بیستوشش روز مراجمزده هوشیار مپرس
هدیه ای دارم از آن فصل خزان میخواهی
میدهم جان خودم نمزده هوشیار مپرس
جعفری با غم عشق از چه سری میگذرد
در قفس کن تو مرا دمزده هوشیار مپرس
علی جعفری
قلبِ من شکست
ولی
شیشهخورده
از او بود...
دلِ من سوخت
اما
هیزم از او بود...
امروز و هر روز
خاکسترم را
نه به نسیم
به طوفان بسپارید
تا شاید
وقتی دیگر
جایی دیگر
سینهای دیگر
در آغوش کشد
دلِ شکسته و سوختهام را...
عبدالمجید حیاتی
باختم قافیه را برده ای اما تو دلم را
کردی آوار تو این خانه ی خوش آب گِلم را
در دو چشم تو گمم من ، ولی پیدا
کرده ام در مژه ات قافیه های غزلم را
شب گیسوی تو اندازه یلدا چه دراز است
میزنم بر شکن طره مواج تو پارو و بلَم را
دل به اقیانوسِ چشم توسپرده که غریقم
مات ماندم همه ی عمر ببین چشم زُلم را
در قمار تو چو برباد برفته دل و دینم
ثمرش گشته ولی شعر ببین ماحصلم را
بسکه در مویِ خود از هجر رخت شانه نبردم
شکند شانه و هم پیچش این جعد تِلم را
نور افشان تو به این خانه بیا با رخ ماهت
بر دلم شور بتابان و برانداز ظُلَم را
به وفا لطف کن و فانوسی روشن بنما که
فقط ازعشق تو برده به ورق دست و قلم را
پروین خسروی