از تـو دلگیـرم و اینجا چه غریبـم امشـب

از تـو دلگیـرم و اینجا چه غریبـم امشـب
از دلـی کـز مهـر تو آشفته سیـرم امشـب

تـو چه دانی جفایت با دل تنگـم چه کــرد
نشکـن ایـن پیمانه را... شایـد بمیـرم امشـب

تـو به کیـن نارفیقـان دل مـن آزردی
دل فـدای تـو بخنـد تا جـان بگیـرم امشـب

سـاده اما گرفتـی تو همه دلخوشیــم
مـن جـوانی در برت اما چه پیرم امشب

از چه آخــر دل تـو راضی به احوالــم شده
معجزه باید ک زیـن غــم مـن نمیـرم امشـــب

راستی دنیـای تــو زیـبا شـده دور از دلم
خنـده هایت را بده در غـم اسیـرم امشـب

مرضیه دوکانه ای

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد