توی مرداب غم فرو رفتیم

توی مرداب غم فرو رفتیم
زیر ظلم زمانه جا ماندیم
ایستادیم اگرچه ضربه زدند
هی شکستیم و روی پا ماندیم
خانه هامان اگرچه ویرانند
آسمانی به روی سر داریم
بر زمین جایمان اگر تنگ است
توی دل خانه بیشتر داریم
رنگ چشمانمان اگر تیره ست
روشنی در نگاهمان پیداست
قطره اشکی غمی اگر دارید
شانه هامان پناهگاه شماست
آبیِ آسمان برای شما
ما رفیقان ابر و بارانیم
بغض های درون صورتکیم
گریه ی در نقاب پنهانیم
پیش چشمانتان اگر شادیم
کوهِ غم توی سینه ها داریم
خنده هامان برای شادیتان
کنج خلوت به کیف میباریم
درد دل با کسی نمیگوییم
تلخ و دیوانه و خودآزاریم
زندگی را اگرچه می بازیم
خم به ابرو ولی نمی آریم
باختیم اگرچه اما شکر
سربلندِ زمانه ما بودیم
در لجن زار و عفن آدم ها
آبیِ بی کرانه ما بودیم

علی لروند امیری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد