باز صبــحی دگـر آمـد خدایــا شُــکرت

باز صبــحی دگـر آمـد خدایــا شُــکرت
بابـت روز جدیـدی... کـه زمـــانم دادی
نفسی هست و من، زنده ام و تن سالم
پیرم اما تو به دل، شـور جوانم دادی
میتوانم.. ؟ اگر امروز، به جایی گفتم ؟
شکر ای خالـق هسـتی، تو تـوانم دادی
بیشتر خالقِ من، شــکر از آن میـگویم.
سلـطه بر شعر من و لحن و بیانم دادی
دلبری از سر لطف و کرمت، گرچه بدور
محض آرامـشم آن، جان جهانم دادی
کردی آگاه من از ، مخـزن اســرار وجود
جرعـه ای نـاب ز اســـرار نــهانم دادی
مست شد بیهقی از لذت صبحانه شُکر
وجدان..،گوهر ذات است تو آنم دادی


محمد قائمی نیا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد