می‌نگرم

می‌نگرم
به سیمای افسانه‌وار تو
و خنده‌ای که خندقی عمیق
در پیش پای چراییِ ماتم‌گون جهان می‌کارد

تو تکثیر طالعِ نوبریده‌ی آسمان مردادی
بر فراز نمک و مرمر دریا
آری دریا که ناگهان
به نیمه‌ی تابستان
گمشدگی‌هایش را در تو زبانه کشید

تو با رنگ‌های عنان‌گسیخته‌ات
مقصود حرکت سیاره‌های در حسرت رنگ سبزی
که اینجا و در این شعر به گونه‌ای دیگر
در ناقوس واژگان من به صدا درمی‌آیند

برخیز و
بر زوایای دلتنگ جهان ترسیم کن
نیمساز سرخوشی‌هایت را که من می‌خواهم
سیب‌بُنانِ دیوانه‌ی خود را بر آن‌ها بکارم

برخیز و بر پادریِ موج‌های دریابار
صندل‌های آبی‌ات را به پا کن
و بر دریایی که همگان در آن غرق می‌شوند
آیه‌ی مرغان دریایی‌ را
بخوان و عبور کن.

حسین صداقتی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد