اندکی دیر شد
من به آرامش رسیدم
ولی بمان در کنارم
نیاز به محبت دارم
در دنیا تنهایی کشیدم
بخواه که دیگر تنها نمانم
گل رز را پر پر نکن
لازمش دارم
دخترکی بازیگوش
سر قبرم می آید
به او هدیه میدهم
تا بفروشد به قبر کناریم
من نیاز به لبخند او دارم
باز دوباره دیر شد
تا دیدار بعدی بدرود
کمی دانه بر مزارم بریز
پرندگان منتظرند
زمان نشستن آنها در کنارم
با من سخن می گویند
دگر تنها نیستم
شعرهایم را ترانه کنید
من به آواز نیاز دارم
من زمان حیات عاشق بودم
شور مستی داشتم
گفته اند
میتوانی در اینجا
عاشقی کنی
شیدا و عارفم
من تا ابد
عاشقم
حسین رسومی