هوسی کرده دلم باده ای از بهردوا

هوسی کرده دلم باده ای از بهردوا
بده ساقی دو سه جامی که بیابیم
شفا

به که گویم غَمِ دل محرمِ اسرار
کجاست
زده آتش به دلم یار جفاپیشه ی
مت

گله دارم زنگارم که بَزَد زخم به دل
چو به ما ظلم چنان کرد رَوَم دامِ
بلا

زمن آخرتوبجزلطف چه دیدی همه
عمر
که کنی با دلِ شیدای من ای یار
جفا

توکه بااین دلِ درمانده مدارانکنی
نمکی هم توچه پاشی سَرِزخمش زقفا

همه عمرت نکشیدی تو که دست ازسَتَمَت
چه زمانی بَنَمودی به من ای یار
وفا

به تو من گفته ام ای دل نکنی
بوالهوسی
چه کنم با تو دلا تا نَرَوی راه خطا

مَنِ دلداده نکردم به تو جزمهروفا
توکجادیده ای آخرز(خزان)ریب ریا

علی اصغر تقی پور تمیجانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد