شبَ‌ست وُ موعدِ دیدار سراغ از من نمی‌گیری؟

شبَ‌ست وُ موعدِ دیدار سراغ از من نمی‌گیری؟
شُده بی‌مِهری‌اَت تـکرار سراغ از من نمی‌گیری؟

به‌گرمی یا تبِ خواهش به‌شوقِ عشق‌وُ آرامش
نَبودی‌لحظه‌ای غمخوار سراغ از من نمی‌گیری؟

شکفته غنچه‌ٔ لبخند‌ به دیدارت شَوَم خرسند
بمانَم تـا سَـحَر بیدار، سراغ از من نمی‌گیری؟

شقایق‌ْ نسترنْ چیدم به سازَت جمله رقصیدم
به‌ دستم پنجه‌ٔ گیتار سراغ از من نمی‌گیری؟

خیابان خیس و بـارانی هـوایِ بوسه پنهانی
برهنه‌ پا وُ لیــلی‌وار سراغ از من نمی‌گیری؟

بـه باغِ خیـسِ آیینه، نَفَـس زندانیِ سینه،
تَنَـم آتش لبَـم گُلزار سراغ از من نمی‌گیری؟

شبِ‌ ظلمانیِ خاموشْ لباسم خُفتـه در آغوش
جهانی بَر سَرَم آوار سراغ از من نمی‌گیری؟

ز انگورِ لَبِ فریاد بـه شیرین کاریِ فرهـاد
تو تنـها یاور وُ دلـدار سراغ از من نمی‌گیری؟

نگاهِ پرتو بر ساعت نِشَسته گیج وُ بی‌طاقت
که عشقت‌را کُنی اقرار سراغ از من نمی‌گیری؟


بنفشه انصاری پرتــو

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد