من دست تورا از دست دادم، شکستم
من در پی پیدا شدنت در خودم هستم
من صبح و عشا، دست به دعا تا که بیایی
من گشتم و آخر ز همه ویران گشتم
حالا که در این گوشه ی عالم تک و تنهام
راهی شده ام سمت تو چون عاشقت هستم
من با من پنج سال قدیم غریبه ام هان
من شبیه تو گشتم و من باب همین عاشقت هستم
تو از من داغان شکست خورده، چه ساختی؟
من در پی شبهه تو شدن عزیز گشتم
من بوی تنم، رخت و لباس و پیرهنم هرچه که دارم
از توست که من در پی مثل تو شدن عفیف گشتم
من شدم کافر که بت کرده تورا تا بپرستت
من پرستیدمتو دل به لب و چشم تو بستم
من به آغوش کشیدم تن خودرا در نبودت
آخر از باب همین بود که من مثل تو گشتم
من شبیهت شده ام، عطر تنم عطر تن توست
تو عزیزم شدی و رفتی و من نابود گشتم
حدیث اسماعیلی