گریه نکن دخترک نازنین

گریه نکن دخترک نازنین
حال که یلدا شده کل زمین

طره گیسوی تو یلدا نکوست
موی سیه تار و بلند آرزوست

نیست دگر صبح دمیده چرا
رفت و جفا کرد سپیده جفا

ابر خوشی کاش ببارد ز اشک
مادر سرما چو بسائیده کشک

امشب اگر چشم تو روشن شود
قلب فلک نیز که گلشن شود

خوان کریمانه گشود اختران
پولک و زربافت درین آسمان

باغ انارم زده آفت به شهر
خشک شده جوی فراوان نهر

باز که یلدا و غم از نان و آب
بهر ضیافت همگی در سراب

آدم برفی و مترسک و زاغ
مهر به لب بسته همه نقره داغ

پسته ی خندان دهن خود ببند
شال غریبانه به سر کن کمند

افروز ابراهیمی افرا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد