آن وقت که پشت کردیبی مکث گذشتیاز برِ دوستبنویسگوشهی خاطرهایعبور موقت!تا اندک ذرهایدلگرم بماندنرود بی خبر از شهر و دیارتناهید ساداتی ناهیدساداتی