دیده ای ،شب گریه های ممتدِ در خواب را؟
لرزش لب های مردی بی هدف
روی عکس صورتِ در قاب را؟
یک گل نیلوفر رقصنده روی آب را!!
با چه ترسی میخرد تنهایی مرداب را...!!؟
من همانم..
زخمیِ دستِ زمانم
با وفاداری به چالش می کشم
مدعانِ عشق بی اندازه و بی تاب را،
تک تکِ اندیشه های ناب را...
فرزانه فرحزاد