دوستت دارم، چرا اینگونه بی‌قرارم؟

دوستت دارم، چرا اینگونه بی‌قرارم؟
در غمت شب‌ها نخفتم، روزها را خوار و زارم

هر کجا یاد تو باشد، آتشی افتد به جانم
بی‌تو در آغوش حسرت، سایه‌ای بی‌رهگذارم

عقل می‌گوید که دیگر از جنونت دست بردار
دل ولی دیوانه‌تر شد، غرق در سودای یارم

رفتی و بعد از تو دیگر، آسمانم تیره گشته
بی تو خورشیدم غروب و ماهِ شب‌هایم غبارم

هر نفس در سینه‌ام جز حسرتی دیگر ندارد
دوستت دارم، چرا؟ ای عشق! پاسخ را ندارم


الناز عابدینی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد