نسیم خدا از خدا می‌وزد

نسیم خدا از خدا می‌وزد
محمد چو عطری، حَرا می‌وزد

به کوثر رسیدند دل‌آرام‌ها
ز طاها طراوت، شفا می‌وزد

ز تورات موسا نسیمِ صبا
به انجیل عیسا، دلا می‌وزد


ز شمشیر انصاف شیر خدا
عدالت چو باران، به ما می‌وزد

چهل نور پنهان ز معراج دوست
به آل یسین، آشنا می‌وزد

شمیمِ خلیلِ کبیرِ خدا
به قربانگه عشق، وفا می‌وزد

گل لاله از ذبح گاه خلیل
شکوفان به دامان ما می‌وزد

نگاهی ز مهدی به وقت سحر
به بام حقیقت، صدا می‌وزد

سفینه‌النجاة جهان در گذر
نسیم رهایی، به‌جا می‌وزد

سحرگه به افسونِ نام خدا
به باغ نفیس خدا می‌وزد

و حافظ به شرم شکوه حضور
به عشق علی، دلربا می‌وزد

سماوات، حیران به ایوان نور
که آواز «هو» بی‌نها می‌وزد

در این باغ حیرت، به آغوش نور
دمِ روحِ قدسی، فنا می‌وزد

در این باغ افسون، جهان بی‌قرار
به خورشید عشق تو، ما می‌وزد

حافظ کریمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد