مثل
عقربه های ناگزیزِ
ساعت دیواریم!
پاهایمان به زنجیر روزگار است
و
سخت ناچاریم!
من...
می سرایم با عشق!
تو...
سکوت می کنی بادرد!
او...
می نوازد با اندوه!
ما،
شما،
ایشان
زیر سایه بان های
حزن آلودِ تکراریم!
شاید...
در دل تمام اینها،
نور کوچکی باشد!
یعنی پناه دیگری داریم؟
مهرانگیز نوراللهی