عاشق شده بودم به گلی

عاشق شده بودم به گلی
چشمه ها آب نیاورد
دیدم ز عطش پاک بپژمرد
که دلم تاب نیاورد
با دست خودم کردمش خاک
چشم من خواب نیاورد
بعد مرگ گل من ، دهر
گوهری ناب نیاورد


ابراهیم صفری