در پنجره عشق تو را میبینمبه چشم هایت خیره می مانمکه مبادا چون اشکاز چشم تو بی افتمروزنه دیده ات پر از شعرلب هایم می تپنددر دلهره ی گفتن از توبی قرار مانده ام#بابک غلامی