عشق تو روزای ابری رو به یادم میاره

عشق تو روزای ابری رو به یادم میاره
کوچه‌های تنگ شهری رو به یادم میاره

شهری که تو خونه‌هاش غصه نبود
واقعی بود عشقمون قصه نبود

روزا و شباش چه دوست داشتنی بود
مثل ما روی زمین هیچکی نبود


حس خواستنت هنوزم تو دلم شعله‌وره
هی میخوام فراموشت کنم ولی بی‌ثمره

چه غمی گذاشتی رفتی توی قلب بیقرارم
هنوزم مثل گذشته حسمو بیاد میارم

توی تقویم خیالم خاطرت خیلی عزیزه
یاد چشمای قشنگت ذهنمو به‌هم می‌ریزه

رفتی اما دل زخمیم به نگاه تو دچاره
یاد خاطر عزیزت منو آروم نمیذاره

حامد خانلو

عشقت آتیش زد و برد این دل بی‌تاب منو

عشقت آتیش زد و برد این دل بی‌تاب منو
توی انتظار گذاشت چشمای بی‌خواب منو

یه روزی با یک نگاه قلبمو لرزون کردی
دلمو بردی و دنیامو دگرگون کردی

اون نگاه گرم تو، تو قلبم آشیونه کرد
حس خوب عاشقی توی دلم جوونه کرد


نازنین از تو چشات خیلی چیزا خوندم من
به تو وابسته شدم، به پای تو موندم من

کی میاد روزی که دستاتو تو دستم ببینم
سرتو رو شونه‌های پیر و خستم ببینم

اون روز انگار توی دنیا دیگه سختی ندارم
غیر تو برای هیچ‌کس دیگه وقتی ندارم

شهر ویرونه قلبم با تو آباد میشه
دل از هرچی غمه با بودنت آزاد میشه

حامد خانلو