ترواش می کند شعر از زبانت

ترواش می کند شعر از زبانت
عسل می ریزد از شهد دهانت
غزل پیچیده با هر تاب گیسوت
دو بیتی دارد ابروی کمانت
جهان مبهوت افسون دوچشمت
که سحرماه دارد دیدگانت
نگاهت نافذو روی تو چون ماه
گرفته برگ گل رنگ از لبانت
سپید از شرم رخسارت نهفته
قصیده عاجز از وصف و بیانت
صدایت خوش تر از آوای بلبل
ترانه در ترانه واژگانت
نسیم از عطر تو بی تاب گشته
پریشان در پی نام و نشانت
هوایت دل کش و دل در هوایت
بهاران در بهار است آشیانت


سمیه.سادات.نجفی