تو تمنای دلی حکم به اجرایش نیست
هرطرف رو کنم انگار قسم جایز نیست
مُهر ِ دلتنگی ِ این دل به تثبیت رسید
خاطراتِ منو تو ،یک شبه پایان رسید
در پیِ بی خبری از تو و اون جام لبت
مست می گردمو حیران شده ی کوی توام
من به ناچار ِ قسم که از رخِ تو معذورم
تو به اجبارِ دل اینجایی و من مخدوشم
تو به ابراز ِ دلم گوش ندادی و فراهم نشدی
از دلِ خون شده ام هیچ خبر دار نشدی
سپیده امامی پور