در وادی تحیر مجنون در انتظار است

در وادی تحیر مجنون در انتظار است
لیلی به بستر خویش خوابیده و خمار است
گویی نبسته عهدی یا بسته و گسسته
کاین عاشقانه های مجنون فقط شعار است
از من به قیس برخوان تاریخ عاشقی را
بد عهدی حریفان خود قصه ای مرار است
برخیز و نیک بنگر لیلی همین یکی نیست
در این دیار حیرت معشوق پرشمار است
دردا در این میانه دنیا وفا نکرده
بر عاشقان که گویی گلچین روزگار است
دست از طلب ندارید ای عاشقان بی دل
مطلوب خود بجویید در این و آن دیار است


سپیده لواسانی