تو عشقمی تو یارمی

تو عشقمی تو یارمی
مثل همون سرو بلند
تنها تو سایه سارمی
تو این هیاهوی عجیب
هر لحظه تو کنارمی
تو سردی زمستونا
گرمی روزگارمی
من از تو دل نمی کنم
تنها تو انتخابمی

حالا که دلتنگ توام
احساس نایاب منی
من میدونم ی روز سرد
اون روز که هستیم پر درد
دوباره باز می بینمت
شک نکنی به عشق من
همیشه تو خاطرمی

شوکا صبور

زیر لب اسم تو را زمزمه میکردم

زیر لب اسم تو را زمزمه میکردم و از قهوه خود نوشیدم
بس که دلتنگ شدم ،من از این فاصله چشمان تو را بوسیدم
عکس چشمان سیاهت وسط قهوه من حک شده بود
مثل آن ماه که خورشید ندیدست و دلش شب شده بود


شوکا صبور

تو همانی و چه مغرورو اصیلی که دلم خواست تو را

تو همانی و چه مغرورو اصیلی که دلم خواست تو را
تو بمان در بر من, مرهمی خواهم شد تن زخمی تو را

به خدا خواهم گفت بنویسد منو تقدیر تو را در یک قاب
چه قشنگ است ببوسم تن تب دار تو را من در خواب

شوکا صبور

گویند با یک گل بهار نمیشود

گویند
با یک
گل
بهار
نمیشود
من
اما
با
یک
بوسه ام
کویر
قلبت
را
لاله زار
خواهم
کرد!


شوکا صبور

کاش من بازیگری بودم

کاش
من
بازیگری
بودم
و نقشم
بوسه ای ،
بی محابا
بوسه
را
روی
لبت
می کاشتم!


شوکا صبور