هیچ تغییری نکردم شعر می خوانم هنوز
من همان جنگنده ی پیروزِ مِیدانم هنوز
بی کلک بی شیله پیله دستهایم بی نمک
از سیاست ها دورویی ها گریزانم هنوز
شکیلا اسماعیلی
خسته ای غمزده ای مثل منی می فهمم
دوست داری زِ خودت دل بکنی می فهمم
زیر سنگینیِ دنیا کمرت خم نشود
در تلاشی که فقط جا نزنی می فهمم
نکند کودکت آزرده شود از بغضت
ناگذیری که بخندی تو زنی می فهمم
آنقَدَر رهگذران زخم زبانت زده اند
که فقط در پیِ تنها شدنی می فهمم
ظاهرا طاقتِ هر حادثه ای را داری
از درونت هم اگر می شکنی می فهمم
صحبت از هرچه کنی بر ضررت خواهد بود
حرف داری و نباید بزنی می فهمم
شکیلا اسماعیلی