خانه ام با مقدمت گل خانه شد آراد من
جان به شمع روی تو پروانه شد آراد من
در زمستان آمدی ای نو بهار عشق من
مهر گرمت داخل کاشانه شد آراد من
آمدی چشم انتظاری رفت و شادیها رسید
پر زمی در دستها پیمانه شد آراد من
در گلستان دلم زیبا شکفتی ناز من
جان زشادی پر زد و جانانه شد آراد من
دومین سال تولد ، بهر تو فرخنده باد
باتوشادی های ما، شاهانه شد آراد من
قلب زیبایت بماند جایگاهی پر زعشق
تا بگویم ماه من ، دردانه شد آراد من
عمر من طی میشود دور از تو ای محبوب من
سینه ام از هجر تو غم خانه شد آراد من
آرزو کن تا سعادت یار باشد با همه
آرمانت زین سبب مردانه شد آراد من
ای پرستوی پیام آورده ی خوشبختی ام
بهر تو قلب فریبا ، لانه شد آراد من
فریبا دلال
شبی دیدم به خواب خوش ، به دستت جام مینایی
می گلرنگ و گیرا و شراب ناب صهبایی
گناهی بود آغوشت ، شدم من غرق اعماقش
سکوتی بودو عشقی ، در نگاه تو تمنایی
نشستی در دلم ای جاودانی عشق محبوبم
کنارم نیستی ، اما ، به چشم دل هویدایی
تو گفتی عاشقم هستی ، شوی آرامش جانم
رها کردی مرا اکنون ، ندارم در دلت جایی؟
نوازش کن مرا ، ای مرهم این جانِ رنجورم
نمانده در فراقت ، بر تن آزرده ام نایی
نمی گیرد کسی جایت ، در این قلب پریشانم
به شوقت می تپد این دل ، تورا جوید به شیدایی
اگر باشد محبت در دل نامهربان تو
چه شیرین روزگاری میشود ما را ،چه دنیایی
نشد تقدیر ما باهم ، وصال ما سرابی شد
دلم خون شد از این تقدیر و خو کردم به تنهایی
فریبا دلال