نظر در نظر گاه عشق تو آمد پدید

نظر در نظر گاه عشق تو آمد پدید
ز اب و آیینه ، رخ زیبایی که دید
بسان الماسی فیروزه آیی که رویا بدید
ز هر رنگش هزاران رنگ آمد پدید
که دنیا رنگی است ای زیبا پسند
بدنبال سیاهی نباش و دل نبند.

محسن گودرزی

به دور تو حلقه زدم

به دور تو حلقه زدم
آه آمد
نوای توبه بر سجده زدم
باز آمد
ز یاد تو شبی با یار گویم
نوای بر سجده، قسمتی است .
باز گویم.


محسن گودرزی

دلم از غم خون است امشب

دلم از غم خون است امشب
چو لیلی در پی مجنون است امشب
ز ناله به در گاهش گریزون
هزاران تووو در توست امشب
به اعماق دلم کردم زیارت
به چشمانم پر از اندوه است امشب
چه دیداری بود با یار شیرین
که چشمانم ز این رویا دور است امشب
به یاد روزگاران قدیمی
ز یاد دوستان هم دور است امشب
سراسر غم وانده و زاری
ز انصاف و عدالت دور است امشب
که یادم آمد آن روزگاری
که از صلح و صفا هم دور است امشب
ز الطاف الهی و ز نورش
گریزون سمت شیطون است امشب
خدا یا این دل و سمت خودت بر
که حال این دل نا ‌جور است امشب.

محسن گودرزی